گردباد

به وقت غروب فخر الملوک زن ابراهیم خان تکیه زد به چارچوب اصطبل. از شیهه‌ی اسب‌ها، چشمهاش جوشید و گریست. بی‌وقفه گریست. اشکهاش گویی آینه‌ی غروب شدند و دانه‌های غروب از چشمهای فخر الملوک بر کاهدان دستش ر گردباد...ادامه مطلب

سفیر روسیه می‌گوید امریکا بزرگترین زرادخانه سلاح‌های شیمایی جهان دارد ولی نمی‌گوید امریکا تقوی استفاده نکردن از سلاح‌های شیمایی را هم دارد مهمی که نه عراق صدام حسین داشت و نه سوریه بشار اسد. 

امریکا که یک زمانی عراق به دلیل استفاده از سلاح‌های شیمیایی شماتت نکرد تازه تجهیزش کرد الان در برابر استفاده بشار اسد از سلاح‌های شیمیایی لشکرکشی می‌کنه به سوریه این یعنی امریکا پیشرفت می‌کنه. آنقدر که حاضر است برای مبارزه با سلاح‌های شیمیایی با روسیه رودررو شود. 

گردباد...

کتابِ قهرمانِ هزار چهره نوشته‌ی جوزف کمپبل یکی از مهم ترین آثاری است که در مورد اساطیر و اسطوره شناسی نوشته شده است و بدون شک یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌ها بر روی صنعتِ سینما و هالیوود است. این کتاب به گردباد...ادامه مطلب

سلیمان بزرگترین پادشاه بنی اسراییل که بر جن و انس و پرندگان و چرندگان و باد و رعد و برق و... مسلط بود و یهود هیچ وقت بعد از او به قدرتمندی زمان او نشد آخر سر یک مور عصایش را جوید. 

گردباد...

آنا کارنینا لئو تولستوی شاهکار! بی‌نظیر! اصلن آدم می‌گوید آن‌هایی که این کلاسیک‌ها را نخوانده‌اند و ادعای نویسندگی می‌کنند پیش خودشان چی خیال کرده‌اند؟ به تعداد زیاد صفحه‌های کتاب نگاه نکنید. آن‌قدر د گردباد...ادامه مطلب

ابرهای بغض در رویای بارانی شدنسینه‌ها؛ دریاچه‌ای در حال طوفانی شدن پنجه‌ی خونین بالش‌ها پُر از پَرهای قوخواب‌ها دنبال هم در حال طولانی شدن زندگی آن مردِ نابینای تنهایی‌ست که –چشم‌ها را شسته در رؤیای ن گردباد...ادامه مطلب

یک بار زمانی که از آفریقا دیدن می کردم، به روشی خاصی برای نامگذاری اعضای قبیله برخوردم. اعضای جدید زمانی که برای بار اول در قبیله پذیرفته می شوند، لباس های خود را در می آورند، تمام دارایی خود را کنار می گذارند و آنگاه یک لباس قهوه ای خاصی بر تن می کنند. از عضو جدید خواسته می شود تا نام خود را هم کنار بگذارند. بنابراین اعضای قبیله چگونه باید همدیگر را بشناسند گردباد...ادامه مطلب

ما یکسری شو من داریم‌که اندازه نخود از عطر متوجه نمیشن اما بوگارت رو مورد تمسخر قرار‌میدن. بعد از "بوگارت فور‌ من" از این برنداین‌کار‌هم یکی‌ا ز کارهای بسیار خوب بین "دیزاینری‌های ارزان قیمت" هست. با نادانی و سفاهت سیلور سنت رو مورد تمسخر قرار میدن حال آنکه سیلور سنت با قیمت پانزده دلاریش به راحتی سالهای بسیاری بدون حتی یک اخطار بهداشتی یا کیفی و بدون ریفرمو گردباد...ادامه مطلب

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی‌تابی بسیار و دگر هیچ
ماییم و لبا لب شدن از یار و دگر هیچ
منصور و انا الحق زدن از دار و دگر هیچ

 پیر راه مرشد طریقت واقف بالله عرفی شیرازی

گردباد...

سینمای کیمیایی جغرافیای خاصی است؛ بدویت است؛ ابدیت است؛ ادبیت است؛ ادبیات است؛ نمی‌دونم آقا کیمیایی چه علاقه‌ای داره فیلم درباره مافیا اقتصادی بسازه؛ تجارت؛ ضیافت؛ رئیس؛ جرم؛ قاتل اهلی. خانه‌‌ای هزاران متری در خیابان فرشته و کالکسیون بنز اگر مافیا نیست پس چیست؟ من وقتی کیمیایی از رفیق و رفاقت و روزگار رفته می‌گه دلم براش ضعف می‌ره؛ اصلن هم برام مهم نیست کجا زندگی می‌کنه و چی سوار می‌شه؛ ولی وقتی از مافیا اقتصادی و پول کثیف می‌گه حالم بد می‌شه؛ نمی‌شه با سرمایه مافیا اقتصادی و پول کثیف‌شان فیلم بسازی بعد ازشان بد بگی.  وقتی مسعود کیمیایی فیلمی درباره مافیا اقتصادی و پول کثیف می‌سازه و آدم توقع داره خودش سمت شوش و هرندی زندگی کنه؛ نه توی یه خونه هفت هزار متری توی فرشته؛ نمی‌شه شما بگی بنز بد است بعد خودت قطار بنز داشته باشی؛ نمی‌شه رفیق؛ ما دوست داریم ولی یه چیزهایی هست.  اگر مافیا بده؛ اگر پول کثیف بده؛ پس باهاشان نگرد رفیق؛ قاتل اهلی اگر ساخته نمی‌شد خیلی بهتر بود با سرمایه مافیا ساخته بشه؛ این یک فیلم ضد مافیایی است؛ ولی خودش بخشی از مافیا است؛ چون مافیا پولش داده؛ هنوز یادمان نرفته جنجال‌های جشنواره و اکران؛ نسخه تدوین شده تهیه‌کننده رو. قاتل اهلی فیلمی درباره پول کثیف است با آدم‌های کثیف‌تر؛ کاش اجراش خوب بود؛ اجزاش خوب بود؛ ولی فیلمی غلیظی است مثل چای شیرینی که زیادی توش شیکر ر گردباد...ادامه مطلب